(((عطر گل یاس)))

 

ساقه های لطیف عشق

پیجیده به دور پنجرهء رو به حیاط اتاق من

خوشه های هنور نرسیده اش

سر کشیده به درون تنهایی من

عطر گل یاس می آید هر روز

با نسیم به میهمانی من

فریاد تنهاییم را او

می شنود از لابه لای در و دیوار زندگانی من

آزادتر از نسیم،رهاتر از شقایق

پر خروش تر از دریای سرکش اینجا، من من

ولی افسوس که دل در حصار تنم

جان کند فقط و فقط برای من

نسیم صبح نیاورد دیگر

عطر گل یاس را به اتاق من

سیاه مرگ دل و عشق را

آورد برای تن خستهء من