تو اون شام مهتاب کنارم نشستی
عجب شاخه گل وار به پایم شکستی

قلم زد نگاهت به نقش آفرینی
که صورتگری را نبود این چنینی

پریزاد عشقو مه آسا کشیدی
خدا را به شور تماشا کشیدی

تو دونسته بودی، چه خوش باورم من
شکفتی و گفتی، از عشق پرپرم من

تا گفتم کی هستی، تو گفتی یه بی تاب
تا گفتم دلت کو، تو گفتی که دریاب

قسم خوردی بر ما ، که عاشق ترینی
تو یک جمع عاشق ، تو صادق ترینی

همون لحظه ابری رخ ماهو آشفت
به خود گفتم ای وای مبادا دروغ گفت

گذشت روزگاری از اون لحظه ناب
که معراج دل بود به درگاه مهتاب

در اون درگه عشق چه محتاج نشستم
تو هر شام مهتاب به پایت شکستم

تو از این شکستن خبرداری یا نه
هنوز شور عشقو به سر داری یا نه

تو دونسته بودی، چه خوش باورم من
شکفتی و گفتی، از عشق پرپرم من

تا گفتم کی هستی، تو گفتی یه بی تاب
تا گفتم دلت کو، تو گفتی که دریاب

قسم خوردی بر ماه ، که عاشق ترینی
تو یک جمع عاشق ، تو صادق ترینی

همون لحظه ابری رخ ماهو آشفت
به خود گفتم ای وای مبادا دروغ گفت

هنوزم تو شبهات اگه ماهو داری
من اون ماهو دادم به تو یادگاری


مصلوب

به صلیب صدا مصلوبم ای دوست
تو گمان مبری مغلوبم ای دوست
شرف نفس من اگه شد قفس من
به سکوت تن ندادم حالا میرم بی‌کفن
وقتی گفتن یه گناه بود مثل دیدن یا شنیدن
معنی آواز هم این بود ته بن‌بست داد کشیدن
وقتی حتی توی خلوت فکر آزادی قفس بود
گفتنی‌ها رو می‌گفتیم اگه فرصت یه نفس بود
به گناه صدا با جرم گفتن
اگه روی صلیب ویرون شدم من
شرف نفس من اگه شد قفس من
به سکوت تن ندادم تا نمیرم بی کفن
توی شب‌های سکوت فریاد من بود
ته جنگل خواب بیــــداری رود
از غروب هراس تا صبح موعـــود
تیغ خشم خلیل بر قلب نمــــرود
در عذاب تشنگی گم حسرت من بوی گندم
بر دلم داغ شقایق از عذاب تلخ مردم
از کسی که مثل بختک تو شب‌هام انداخته سایه
یه سوال ساده کردم نفرت من شد گلایه

*************************************

داریوش

عشق من عاشقم باش

تو غربتی که سرده تمام روز و شبهاش
غریبه از من و ما . عشق من عاشقم باش
عشق من عاشقم باش. که تن به شب نبازم
با غربت من بساز .تا با خودم بسازم
عشق من عاشقم باش. عشق من عاشقم باش
تو خواب عاشقا رو تعبیر تازه کردی
کهنه حدیث عشق و تفسیر تازه کردی
گفتی که از تو گفتن یعنی نفس کشیدن
از خود گذشتن من یعنی به تو رسیدن
قلبم و عادت بده به عاشقانه مردن
از عشق زنده بودن . از عشق جون سپردن
وقتی که هق هق عشق . زجهء احتیاجه
سر جنون سلامت که بهترین علاجه
عشق من عاشقم باش .عشق من عاشقم باش
عشق من عاشقم باش .عشق من عاشقم باش
عشق من عاشقم باش اگر چه مهلتی نیست
برای با تو بودن اگر چه فرصتی نیست
عشق من عاشقم باش . نذار بیفتم از پا
بمون با من که بی تو نمی رسم به فردا
عشق من عاشقم باش .عشق من عاشقم باش
عشق من عاشقم باش .عشق من عاشقم باش


*********************************************

داریوش


آشفته بازار

یکی با خنده آمد از پس راه
یکی با گریه ای مغموم گم شد
در این آشفته بازار هیاهو
حقیقت تلخ و نامعلوم گم شد

دلم تنگ است
دلم میسوزد از باغی که میسوزد
نه دیداری نه بیداری
نه دستی از سر یاری
مرا آشفته می دارد چنین آشفته بازاری

تمام عمر بستیم و شکستیم
به جز بار پشیمانی نبستیم
جوانی را سفر کردیم تا مرگ
نفهمیدیم به دنبال چه هستیم
عجب آشفته بازاری است دنیا
عجب بیهوده تکراری است دنیا

چه رنجی از محبتها کشیدیم
برهنه پا به تیغستان دویدیم
نگاه آشنا در آن همه چشم
ندیدیم و ندیدیم و ندیدیم
سبکباران ساحلها ندیدند
به دوش خستگان باری است دنیا

مرا در موج حسرتها رها کرد
عجب یار وفاداری است دنیا
عجب آشفته بازاری است دنیا
عجب بیهوده تکراری است دنیا
میان آنچه باید باشد و نیست
عجب فرسوده دیواری است دنیا
عجب دریای طوفانی است دنیا
عجب خواب پریشانی است دنیا
عجب یار وفاداری است دنیا
*************************
داریوش

تو سفر کردی بسلامت
تومنو کشتی زخجالت
دیگه حرف اشتی نباشه باتو قهرم تا بقیامت
باتو قهرم تا بقیامت
تو سفر کردی بسلامت
تومنو کشتی زخجالت
دیگه حرف اشتی نباشه باتو قهرم تا بقیامت
باتو قهرم تا بقیامت

تو غرور منو بشکستی
که یه نامه برام ننوشتی
بغریبه مگر دلبستی
تو بیا بسر بالینم
به یه بوسه بده تسکینم
که شکوفه غم برچینم

تو سفر کردی بسلامت
تومنو کشتی زخجالت
دیگه حرف اشتی نباشه باتو قهرم تا بقیامت
باتو قهرم تا بقیامت
تو سفر کردی بسلامت
تومنو کشتی زخجالت
دیگه حرف اشتی نباشه باتو قهرم تا بقیامت
باتو قهرم تا بقیامت

شده ام بت پرست تو
قسم بچشمون مست تو
بکنج میخونه روزو شب
شده ام جام دست تو
اخ شده ام جام دست تو
بتو چون سجده میکنم
شرر چو از سینه میکنم
زغصه میخوام که بعد از این
بت روی تو بشکنم
اخ بت روی تو بشکنم
روم از هرخونه بخونه
که بگیرم از تو نشونه
دل من یک کاسه خونه
که برای تو میزند
اخ که برای تو میزند
شب هجران بیتو تمومه
گل مهتاب بر سر بومه
عاشقی جز برتو حرومه
که برای تو زنده ام
آخ که برای تو زنده ام

 ********************
 معین
 

من از راه اومدم من ار راه اومدم
دلت خواست اومدم دلت خواست اومدم
من از راه اومدم نبودی
گرفتار اومدم نبودی
به دنبال تو ماه اومدم
پی چشم سیاه اومدم
فقط با یک نگاه اومدم
باید سر به جنون زد
دل به خاک و خون زد
نرو از روزگارم
بی تو تموم کارم
گذشتن از تو آسون نیست
مثل تو یار فراوون نیست
باید سر به جنون زد
دل به خاک و خون زد
نرو از روزگارم
بی تو تموم کارم

 ********************
 معین