من تو را سخاوتمندانه به کسی هدیه می دهم که از من عاشق تر باشد و

 

 از من برای تو مهربان تر

.
من تو را به کسی هدیه می دهم که صدای تو را از هزار فرسخ راه دور:

 

 در خشم، در مهربانی، در دلتنگی، در هزار همهمه ی دنیا، یکه و تنها

 

 بشناسد.

 

من تو را سخاوتمندانه به کسی هدیه می دهم که راز آفتابگردان و تمام

 

 سخاوت های عاشقانه این دل معصوم را بداند؛ و ترنم دلپذیر هر آهنگ،

 

 هر نجوای کوچک برایش یک خاطره مشترک باشد.

 

او باید از رنگین کمان چشمان تو تشخیص بدهد که امروز هوای دلت

 

 آفتابی است؛ یا آن دلی که من برایش می میرم سرد و بارانی است.

 

ای بهانه ی زنده بودنم؛ من تو را سخاوتمندانه به کسی هدیه می دهم که

 

 قلبش بعد از هزار بار دیدن تو، باز هم به دیوانگی و بی پروایی اولین

 

 نگاه من بتپد. همان طور عاشق، همان طور مبهوت...

 

با آن وقار بی مثال آیا کسی پیدا خواهد شد؟!

 

از من عاشق تر و از من برای تو مهربان تر!

 

تو را سخاوتمندانه با دنیایی حسرت خواهم بخشید؛ و او را که از من

 

 عاشق تر است هزار بار خواهم بوسید

...

یک بار دیگر بگذار بی ادعا اقرار کنم که دلم برایت تنگ میشود. وقتی

 

 دوری از من، به آرزوهای خفته ام می اندیشم، به فرسنگها فاصله بین

 

 من

 

 و تو، به آینده و امروز... باز کن پنجره را... خواهی دید که پرنده،

 

 آسمان

 

 بارانی را میفهمد

….

نظرات 5 + ارسال نظر
سهیل یکشنبه 7 اسفند‌ماه سال 1384 ساعت 11:00 ق.ظ http://loveyou.blogsky.com

سلام رامین جان . خوبی ؟ عالی نوشتی . خوشم اومد . راستی اول :) منم به روزم . مواظب خودت باش . دوست دارم

مینا یکشنبه 7 اسفند‌ماه سال 1384 ساعت 09:21 ب.ظ http://bidel965.blogsky.com

سلام عالی بود دیدی من باز اول اومدم منم به رووزم
تو را به عاشق ترین عالم می سپارم
تا دگر غم عشق دلت را به درد نخراشد
و دگر بی وفایی خاطرت را نیازارد
کودکم !
هر گاه خسته و دلمرده شدی
تنها می توانی او را صدا بزنی
تا خندان کند نرگس نگاهت را
تو را به او می سپارم
که مهربان ترین مهربانان است

خاطره شنبه 13 اسفند‌ماه سال 1384 ساعت 12:39 ق.ظ http://khaterehkh.blogsky.com

زیبا بود

مینا شنبه 13 اسفند‌ماه سال 1384 ساعت 05:55 ب.ظ http://bidel965.blogsky.com

آقا رامین پیش ما نمیای؟!
وبلاگت خیلی خوشگله
اگه لطف کنی منو راهنمایی کنی وبلاگمو خوشگل کنم
باشه؟

reihane سه‌شنبه 22 فروردین‌ماه سال 1385 ساعت 03:25 ب.ظ

سلام.عالی بود.داشت اشکمو در میاورد.موفق باشی.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد