زندگی رفت و مرا تنها گذاشت
او چرا تنها مرا با این همه غمها گذاشت؟
در قمار زندگی کارم همه بازندگی است
مرگ را نازم که تنها بودنم در زندگی است
در قمار زندگانی عاقبت من باختم
بس که تک خال محبت بر زمین انداختم
عشق عین و شین و قافش بندگی است
چون نباشد هر یکش شرمندگی است
هردو سوی عشق چون واحد شوند
هر سه حرفش پایه های زندگی است
با عرض سلام به اقا رامین وبلاگ خیلی قشنگه قشنگه تر از اونی که فکرش را می کردم به شما تبریک می گم
می خواستم از شما یه سوال بپرسم چه جوری یه عکسی را تو وبلاگ می ندازن اگه راهنمایم می کردی ممنون می شم
دوستاره شما اقا صادق
من منتظر جواب شما هستم
بگزار برود این مهم است که تو هستی .
مرگ هم قشنگ است اما ما نمیمیریم .
شاد باش.
سلام
این متن شما من رو یاد یه شعری انداخت که خیلی دوست دارم :
من به مرگم راضیم اما نمی آید اجل
بخت بد بین از اجل هم ناز می باید کشید
موفق و سربلند باشید
اونی که میخواستم منو تنها گذاشت رفت موفق باشی